☆☆M!$s AngeL☆☆

وَ قــَــســَــمـ بهـ روزیـ کهـ دِلــَــ♥ــتـ را میـ شِکــَــنَـند وَ جــُــز خــُــدایَتـــ مـَــرحَمــیــ نَخواهیـ یافتـ

من نوشت

♫معشوقه ای پیدا کرده ام...

به نام روزگار...

این روزها مرا در آغوش خویش

سخت به بازی گرفته است

 

اهـل پـنـهـان کـاري نـيـسـتـــم ..!
اعـتـراف مـي کـنـــم : ..
زمــــانـــي دل يـکـي را ســوزانــده ام !!
حــالا ..
يـــکـــــي..
يـــــکــــــي ..
يـــــــــکــــــي ..
دلـــم را مــي ســوزانـنـد !!

 

مي گــــم : خداحــافظ
كه تُــو،
چشم تـَــر كـني كه بـگــي: كـجـا؟
مَگـه دَست خُودتـه اين اومَــدنو رَفتـَــنا ؟
بعدش سفت بغلم كُـني بـگــــي:
كه هيچ رفتَــني تـُـو کار نيست اينـو توو مُخت فرو کُـن !
هَميـن جـا ، بـه دلت اشاره کُني ، جاتـه تا هَميشـه!
آخــــر سَرش هم مُحکـم بگي: شـير فـَهم شــد؟
كه مَــن ، دل ضَعفـه بگيرم از اين همـه عاشقانـه هاي مَردونـه و مُحـكَمت ..!

 

هواشنـاسي هـم گيـج شده
از بـس با هر شرايطـي دلم هوايـت را مـي کند
هـواي بوســيدنت ... هـواي آغـوشـت ...
هـواي خنـده هايــت ...
هــواي دَرد دارد !

[ پنج شنبه 29 تير 1391برچسب:, ] [ 13:10 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

دلم پره

دلم پُر است 


پُـــرِ پُـــرِ پُـــر 


آنقــــــدر که گاهی اضافه اش، 


از چشمانم می چـــــکد ...!!!

 

[ جمعه 23 تير 1391برچسب:, ] [ 18:4 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

یک نفر

یکنفر در هـمین نزدیکــی ها

چــیزی

به وسعت یک زنــدگی برایت جا گذاشته است

خیالـــت راحت باشد

آرام چشمهایت را ببــند

یکنفر برای همه نگرانـــــی هایت بیــدار است

یکنفر که از همه زیبایی های دنیــا

تـنهـا تـــو را بـــــاور دارد!

[ جمعه 23 تير 1391برچسب:, ] [ 18:0 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

در آغوش خودم

 

در آغوش خودم هستم ...

 

 

 

 

 

من خودم را در آغوش گرفته ام !

 

 

 

 

 

نه چندان با لطافت ...

 

 

 

 

 

نه چندان با محبت ...

 

 

 

 

اما وفادار ...  


وفادار ...!

[ جمعه 23 تير 1391برچسب:, ] [ 17:56 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

یخ بستم!

آن قدر مرا سرد کرد

از خودشـــــــ

از عشقـــــــــــــــ

که حالا به جای دل بستن یخ بستمــــــــ

آهــــــــــــای!

روی احساسمـ پا نگذارید

لیــــــــــــــــــــــــــــــز میخویـــــــــــــــــــــــــــــــد

 

[ سه شنبه 20 تير 1391برچسب:, ] [ 13:31 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

وقتي که د ـلـ ـتـ... ـشـ ـکـ ـسـ ـتـ...

وقتي دلت شکست

تنهاو بي هدف

شب پرسه ميزني

از هر کدوم طرف

روزاي خوبتو انکار ميکني

اين واقعيتو تکرار ميکني  

دور خودت همش ديوار مي کشي

افسوس ميخوري

سيگار ميکشي ...

تن خسته اي ولي

خوابت نميبره

 اين حس لعنتي از مرگ بدتره

دل ميکني از اين

دل ميبري از اون

يک اتفاق تلخ

افتاده بينتون

مي بري از همه

از هرکسي که هست

اين حال و روزته وقتي دلت شکست ...

 

[ دو شنبه 1 اسفند 1390برچسب:, ] [ 9:38 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

همین دیروز

انـگـار همـیــن دیــروز بود ...!

خاطــراتمــان دیـگــر به من و تـــو نیازی ندارد...

آنقــدر بزرگ شده که مدام روی افکــارم راه مـی رود!

لحظه ی به دنیــا آمـدنـش نـزدیـک است

می خواهــم جشــن دو نفــره بگیــرم!

تــو با تصـمیـم های عاقـلانه ات عکــس یادگاری بگیر

وبه دیـوار اتاقــت بزن!

ما دور از چشم تــو شمع فــوت می کنیـم و به روی هــم لبخنــد میزنیم!

امسـال روی کیـک تـولــد خاطراتمــان نوشـته ام :

" من هــر روز دلـتــنــگ ِ تــــو ام عــزیــز " !!

چــاقـو را می آورم ... کیـک را نصـف می کنـیـم ...

دل که بـُـریـده شد برای هـم دســت می زنیـم و

من وســط خوردن تــلــــخ تـریـن کیـک دنـیــا به ایـن فکــر می کنــم 

هــر روز که می گـذرد به دل خوری هایـم اضـافه مـی شـود!!

[ یک شنبه 30 بهمن 1390برچسب:, ] [ 10:28 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

فاصله قلب ها

این داستان خیلی زیبارو مامانم واسم آورد!تعجب کردم اخه مامانم هیچ وقت...خدا واقعا باهامه!مرسی خداجونم

استادی از شاگردانش پرسید:چرا ما وقتی عصبانی هستیم داد میزنیم؟چرا مردم هنگامی که خشمگین هستند صدایشان را بلند می کنند و سر هم داد می زنند؟

شاگردان هر کدام جواب هایی دادند اما پاسخ های هیچ کدام استاد را راضی نکرد....

سرانجام او چنین توضیح داد:

هنگامی که دونفر از هم عصبانی هستند،قلب هایشان از یکدیگر فاصله میگیرد.آن ها برای این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند!

سپس استاد پرسید:هنگامی که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه روی می دهد؟آن ها سر هم داد نمی زنند بلکه خیلی به آرامی با هم صحبت می کنند؟چرا؟

چون قلب هایشان خیلی به هم نزدیک است!هنگامی که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد،چه اتفاقی می افتد؟آن ها حتی حرف معمولی هم به هم نمی زنند و فقط در گوش یکدیگر نجوا میکنند...سرنجام حتی از نجوا کردن هم بی نیاز می شوند و فقط به یکدیگر نگاه می کنند و این هنگامی است که دیگر هیچ فاصله ای بین قلب های آنان باقی نمانده باشد...

این همان عشق خدا به انسان و انسان به خداست که خدا حرف نمی زند اما همیشه صدایش را در همه وجودت می توانی حس کنی  این حا بین خدا و انسان هیچ فاصله ای نیست می توانی در اوج همه شلوغی ها بدون این که لب به سخن باز کنی،با او حرف بزنی....

[ سه شنبه 18 بهمن 1390برچسب:, ] [ 21:29 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

انسان،غرور و عشق

 

انسان، غرور و عشق!

آدمیزاد....
غرورش را خیلی دوست دارد،
اگر داشته باشد،
آن را از او نگیرید...
حتی به امانت نبرید...
ضربه ای هم نزنیدش،
چه رسد به شکستن یا له کردن!
آدمی غرورش را خیلی زیاد، شاید بیشتر از تمام داشته هایش، دوست
می دارد؛
حالا ببین اگر خودش، غرورش را به خاطر تو، نادیده بگیرد، چه قدر
دوستت دارد!
و این را بفهم آدمیزاد!



سکوت و صبوری م را به حسابِ ضعف و بی کسی ام نگذار
دلم به چیزهایی پای بند است
که تو یادت نمی آید...!
تلنگری بزنی، آوار می شوم....
شکستنی تر از آنم که محتاجِ سنگی باشم...

[ سه شنبه 18 بهمن 1390برچسب:, ] [ 21:4 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

دلـــــــم تــــــنــــــگ شـــــــــده

متن عاشقانه دلم تنگ شده است

متن عاشقانه دلم تنگ شده...

دلـــــــم تــــــنــــــگ شـــــــــده
برای عکس هایی که پاره کردم و سوزانـدمشان...
برای دفتر خاطراتم که مدتهاست دیگر چیزی در آن نمی نویسم...
حـتـی برای آدمهای حسودی که دورو برم می چرخیدند و خـیـلـی دیـــرشناختمشان...!
برای بـی خـیـالــی و آرامشی که مدتهاست که دیگر ندارمش...
خنده هایی که دارم فراموششان می کنم...
و برای خودم که حالا دیگـر خیلی عوض شده ام!



می دونی وقتی خدا داشت بدرقه ام می کرد بهم چی گفت !؟
جایی که می ری مردمی داره که می شکننت
نکنه غصه بخوری ، تو تنها نیستی
تو کوله بارت عشق می ذارم که بگذری، قلب می ذارم که جا بدی
اشک می دم که همراهیت کنه و مرگ که بدونی بر می گردی پیش خودم

[ سه شنبه 18 بهمن 1390برچسب:, ] [ 21:1 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

بعضی ها

گاهی اوقات فکر کردن() به "بعضی ها..."

نا خود آگاه لبخندی روی لبانم مینشاند...

دوست دارم این لبخند های بیگانه را...

و این "بعضی ها" را...

 

[ شنبه 15 بهمن 1390برچسب:, ] [ 19:31 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

چشم هارا باید شست

چشم ها را بايد شست، جور ديگر بايد ديد
چترها را بايد بست
زير باران بايد رفت
فكر را، خاطره را، زير باران بايد برد
با همه مردم شهر ، زير باران بايد رفت
دوست را، زير باران بايد ديد
عشق را، زير باران بايد جست
هر كجا هستم ، باشم
آسمان مال من است
پنجره، فكر ، هوا ، عشق ، زمين مال من است.

+بعد نوشت:سهراب گفتی چشم ها را باید شست ...شستم ولی...

جور دیگر باید دید...دیدم ولی...

گفتی زیر باران باید رفت...رفتم ولی...

او نه چشم های ترم را...نه نگاه دیگرم را...نه دل بارانی ام را ندید

و فقط با پوزخندی گفت

"دیوانه باران ندیده"

[ شنبه 15 بهمن 1390برچسب:, ] [ 9:5 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

فراموش

وَقــــتی فَــراموشَت خـــــــواهَمــ کَرد که عَقلــــــمــ خاموش،نفسمـ قطع،روحمــ در آسمان و بدنمــ زیر خاک باشد

[ جمعه 14 بهمن 1390برچسب:, ] [ 19:6 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

بهانه

 

 

برای مرگ خود یک بهانه می خواهم یک بهانه پوچ عاشقانه می خواهم

 

از غمی که می دانی  با تو بودنم مرگ است بی تو بودنم هرگز!  

 

اگر بهانه این باشد من بهانه می گیرم و عاشقانه می میرم

 

 

 

 

 

 

 

 

[ دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:, ] [ 15:10 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

میخواهم...

 

از پشت شیشه های بزرگ دلتنگی گریه می کنم و آرزو میکنم که کاش

 

برای یک لحظه فقط یک لحظه آغوش  گرمت رو احساس کنم

 

می خواهم سر روی شانه های مهربانت بگذارم تا دیگر از گریه گم نشوم

 

تو مرا به دیار محبت ها بردی وصادقانه

 

دوستم داشتی

 

پس بیا و باز در این راه تلاش  کن اگر طاقت اشکهایم را نداری

 

در راه عشقی پاک تر و صادقانه تر

 

زیرا که من و تو ما شده ایم

 

پس نگذار زمانه بی رحم دل هایی را که از هم جدا نشدنی است را

 

به درد آورد

 

دلم را به تو دادم و کلیدش را به سوی آسمان خوشبختی ها روانه کردم

 

چه شب ها که تا سحر با یادت

 

با گونه هایی خیس از دلتنگی به سر بردم

 


بگذار آدم ها تا می توانند سنگ باشند

تو از نژاد چشمه باش...


[ دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:, ] [ 13:42 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

گاهی



یا باش ، یا نباش

 

گاهی بودن و گاهی نبودن دیوانه ام می کند

 

راحت به زبان بیار

 

دوست داشتن یا نداشتنت را

 

این سردرگمی دیوانه ام می کند

 

هیچ وقت تصویر زیبایت را در ذهنم خراب نکن

 

تلاش هم نکن

 

نمی توانی

 

نمی توانی من را از من بگیری

 

در کنارم باشی یا نباشی دوستت دارم



 

[ دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:, ] [ 13:27 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

خاطره

نمیشه خاطره رو زیر فرش قایم کرد

 

باید نباشه کنارت تا پی به این ببری

 

اگه یه روز بلند شی ببینی پیشت نیست

 

چطوری میتونی عطرش رو از بین ببری؟

 

چجوری آلبومای عکسشو ورق نزنی؟

 

چجوری خاطرشو از تو خونه دور کنی؟

 

تموم خونه جهنم شده نمیدونی

 

چطوری از وسط شعله ها عبور کنی؟

 

 

[ دو شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, ] [ 22:0 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

آغوش


بار دیگر آغوش می گشایم

 

هر چند تو نیستی

 

اما خدایی هست که مرا در آغوش بگیرد

[ یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, ] [ 21:58 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

خاموش...فراموش...

 

از خاموشی ام برایت بگویم یا فراموشی ام؟

 

فرقی نمی کند تو که نیستی ،

 

هم خاموشم

 

هم فراموش

....

 

پ

[ یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, ] [ 21:41 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

دیشب

 

دیشب در جاده های سکوت در ایستگاه عشق

 

هر چه منتظر ماندم

 

کسی برای لمس تنهاییم توقف نکرد

 

و من

 

تنها تر از همیشه

 

به خانه برگشتم ...

 

 

[ یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, ] [ 20:24 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

میخندم

 نمی نویسم

 

چون میدانم هیچگاه نوشته هایم را نمیخوانی

 

حرف نمیزنم

 

چون میدانم هیچ گاه حرف هایم را نمیفهمی

 

نگاهت نمیکنم

 

چون تو اصلا نگاهم را نمیبینی

 

صدایت نمیزنم

 

زیرا اشک هایم برایت بی فایده است

 

فقط میخندم

 

چون تو در هر صورت میگویی من دیوانه ام...!

 

[ یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, ] [ 19:41 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

واسطه

واسطه
من فقط یک واسطه بودم !
دل را خدا داد
و تو بردی...

[ یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, ] [ 17:29 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

مرد ------------زن

به جنس خود افتخار کنید

به مرد بودن خود افتخار کنید
01- هميشه از نام خانوادگي شما استفاده مي‌شود.
02- مدت زمان مكالمه‌ي تلفني شما حداكثر30 ثانيه است.
03- براي يك مسافرت يك هفته اي تنها يك ساك كوچك دستي نياز داريد.
04- در تمام شيشه هاي مربا و ترشي را خودتان باز مي‌كنيد.
05- دوستان شما توجهي به كاهش يا افزايش وزن شما ندارند.
06- جنسيت شما در موقع مصاحبه‌ي استخدام مطرح نيست.
07- لازم نيست كيفي پر از لوازم بي استفاده را همه جا به دنبالتان بكشيد.
08- ظرف مدت 10دقيقه مي‌توانيد حمام كنيد و براي رفتن به مهماني آماده شويد.
09- همكارانتان نمي‌توانند اشك شما را در بياورند.
10- اگر در 34 سالگي هنوز مجرديد، احدي به شما ايراد نمي‌گيرد.
11- رنگ اجزاء صورت شما در هر صورت طبيعي است.
12- با يك دسته گل مي‌توانيد بسياري از مشكلات احتمالي را حل كنيد.
13- وقتي مهمان به خانه‌ي شما مي‌آيد لازم نيست اتاق را مرتب كنيد.
14- بدون هديه مي‌توانيد به ديدن تمام اقوام و دوستانتان برويد.
15- مي‌توانيد آرزوي هر پست ومقامي را داشته باشيد.
16- حداقل بيست راه براي بازكردن در هر بطري نوشابه‌ي داخلي يا خارجي بلد هستيد.
17- ضرورتي ندارد روز تولد دوستانتان را به خاطر داشته باشيد.
18- بالاخره روزي يك پيرمرد موفق خواهيد شد... و اگر خوب فكر كنيد مي بينيد كه صدها دليل محكم ديگر وجود دارد كه شما به مرد بودن خود افتخار كنيد


به زن بودن خود افتخار كنيد:
01- نام هر گل و زيبايي در طبيعت است را روي شما مي‌گذارند.
02- هنگامي كه رنگ پريده يا بيمار هستيد با كمي وسايل آرايش مي‌توانيد خود را زيباتر كنيد و هيچ كس هم از شما ايرادنمي‌گيرد( كاري كه بسياري از آقايان مد روز يواشكي انجام مي‌دهند).
03- تمام شاعران ايران زمين در وصف گل روي شما هزاران شعر گفته و خط و خال و چشم و ابروي شما را ستوده اند.
04- مجبور نيستيد سر كار برويد و پول يك ماه كار و تلاشتان را برنج و گوشت و نخود و لوبيا بخريد.
05- به راحتي و با اعتماد به نفس هر وقت كه لازم بود گريه مي كنيد و غم و غصه هايتان را در دل جمع نمي كنيد تا سكته كنيد.
06- عمرتان بسيار طولاني است.
07- آنقدر حرف براي گفتن داريد كه هرگز كم نمي‌آوريد.
08- هميشه يك عالمه دوست و رفيق ناب داريد و كمتر گرفتار رفيق ناباب مي شويد.
09- هرگز در حمام خود را گربه شور نمي كنيد.
10- بزرگ شده ايد و كمتر براي طرفداري از تيم قرمز و آبي يا اين حزب و آن حزب جلز و ولز كرده و كركري مي خوانيد.
11- ريش و سبيل نداريد كه موقع آب خوردن قبل از خودتان سبيلتان آب بنوشد.
12- عشق و هنر ابداع شماست.
13- هميشه جوان تر از سنتان هستيد و هيچ كس نمي داند شما چند ساله ايد.
14- از سن 9سالگي به بلوغ عقلي و جسمي مي‌رسيد و حالاحالاها بايد بدوند تا به پاي شما برسند!.
15- بهشت زير پاي شماست.
16- اگر موهايتان مرتب نبود يا وقت براي مرتب كردنشان نداشتيد، با سركردن يك روسري قضيه حل است.
17- هميشه در كيفتان آينه داريد و موقعي كه در سلف سرويس دانشگاه قورمه سبزي مي‌خوريد يك دانه لوبيا لابه لاي سبيلتان جا خوش نمي كند.
18- هميشه تميز ونظيف و خوشبو هستيد … و اگر خوب فكر كنيد مي بينيد كه صدها دليل محكم ديگر وجود دارد كه شما به زن بودن خود افتخار كنيد

[ یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, ] [ 13:48 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

صحبت هایی که بین زن ها و مردها رد و بدل میشه

سالگرد ازدواج
1) زن :عزیزم امید وارم همیشه عاشق بمانیم وشمع زندگیمان نورانی باشد.
2) مرد: عزیزم کی نوبت کیک می شه؟

*****
روز زن
1)زن : عزیزم مهم نیست هیچ هدیه ای برام نخریدی یک بوس کافیه
2)مرد: خوشحالم تو رو انتخاب کردم اشپزی تو عالیه عزیزم (شام چی داریم؟)
*******
روز مرد
1) زن :وای عزیزم اصلا قابلتو نداره کاش می تونستم هدیه بهتری بگیرم.
2) مرد:حالا اشکال نداره عزیزم سال دیگه جبران می کنی (چه بوی غذایی می یاد)
*****
40 روز بعد از تولد بچه
1) زن:وای مامانی بازم گرسنه هستی , (عزیزم شیر خشک بچه رو ندیدی)
2)مرد: با دهان پر(نه عزیزم ندیدم , راستی عزیزم شیر خشک چرا اینقدر خوشمزه است)
******
40 سال بعد
1)زن :عزیزم شمع زندگیمون داره بی فروغ میشه ما پیر شدیم
2)مرد :یعنی دیگه کیک نخوریم
******
2 ثانیه قبل از مرگ
1) زن :عزیزم همیشه دوستت داشتم
2) مرد: گشنمه
*****
وصیت نامه
1) زن: کاش مجال بیشتری بود تا درمیان عزیزانم می بودم ونثارشان می کردم تمام زندگی ام را!!
2) مرد:شب هفتم قرمه سبزی بدید
*****
اون دنیا
1)زن : خطاب به فرشته مسئول :خواهش می کنم ما را از هم جدانکنید , نه نه عزیزم , خدایا به خاطر من
(((وسر انجام موافقت می شه مرد از جهنم بره بهشت )))
2)مرد :خطاب به دربان جهنم: حالا توی بهشت شام چی میدن

[ یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, ] [ 20:44 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

تویی همه زندگیم

تویی همه زندگی ام
با آمدنت به زندگی ام معنا دادی ، تو یک مروارید پنهان در سینه ات را به من دادی

تا قلبم با تو به وسعت یک دریای بی انتهای پر از عشق و محبت برسد

با آمدنت به من نفسی دوباره دادی تا در ساحل قلبم،

آرامش زندگی ام را مدیون امواج مهربان تو باشم

با آمدنت غروب به آسمان غمگین دلم لبخند زد و

خورشید امیدها و آرزوهایم طلوع کرد

با آمدنت ساز زندگی ام چه عاشقانه مینوازد شعر با تو بودن را....

شعری که اولش عطر نفسهای تو را میدهد و آخرش طعم نفسهایت را

حالا میفهمم عشق چقدر زیباست....

حالا میدانم که عاشقترینم و میدانم با تو چقدر زندگی

زیباست...

با آمدنت چشمهایم را بستم و در قلبم با چشمهایت عهد

بستم که همیشه مال توام

همانگونه که میخواهی مال تو میشوم ...

از آغاز جاده تا پایانش همراه تو باشم ، تا در نفسهای عاشقی ، هوای پاک تو باشم

تو همانی که میخواستم ، میخواهم من نیز همانی که تو میخواهی باشم

با آمدنت بی نیازم از همه چیز و همه کس ،

تنها تو را ، تنها عشق تو را میخواهم و بس!

تو را میخواهم که با آمدنت دلم را سپردم به چشمانت

تا با طلوع چشمان زیبایت سرزمین دلم از نور برق چشمانتروشن شود

تا در این روشنی به سوی تو پرواز کنم و بگویم خوشحالم ازآمدنت

با آمدنت اینگونه شد راز زندگی ام ، اینگونه شد که توشدی همراز زندگی ام

و با تو ای همراز زندگی اینگونه آخرش شدی همه زندگی ام


[ یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, ] [ 13:41 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

بغض

برای نبودن که . . .

همیشه لازم نیست راه دوری رفته باشی

میتوانی همین جا

پشت تمـــام ِ بغضهایت ، گم شده باشی

بغض

[ یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, ] [ 20:35 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

خـــــــــدای سکوتـــــــــــ

ایــــــــن روزهــــا . . . مــــــــن خـــــــــدای سکوتـــــــــــ شده ام خفقــــــــان


گـــــرفته ام تـا . . . آرامــــــــش اهالـــــــــی ِ دنــیا خــــــــــط خطــــــــی

نشـــود .

به سرنوشت بگویید:اسباب بازیهایت بی جان نیستند..... آدمند ....میشکنند

....آرامتر...

خـــــــــدای سکوتـــــــــــ

[ یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, ] [ 13:22 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

گاهی...

گاهی به خاطرش


ماندن را تحمل کن


رفتن از دست همه برمی آید

گاهی

[ یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, ] [ 13:17 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

هرچه باداباد

مثل كشيدن كبريت در باد
ديدنت دشوار است


من كه به معجزه ي عشق ايمان دارم
مي كشم
آخرين دانه ي كبريتم را در باد

هر چه بــــــادا بــــــــــاد

هر چه بادا باد

[ یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, ] [ 13:12 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

دَردِ بزرگیهـ

براﮮ کسـﮯ کهـ متوجهـ نبودنتــ نیستــ

پَرپَر بشـﮯ

ولـﮯ وقتـﮯ بعد از یـﮐـ روز دَر به دَرﮮ و دِلواپسـﮯ

بهش میـگـﮯ ، دوستــ دارم

تمــوم چیزﮮ کهـ میشنــوﮮ

یـﮐـ "مِرسـﮯ" خشـﮐــ و خالیــهـ .....!

دَردِ بزرگیهـ

[ یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, ] [ 13:7 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

تو را

تــو را بــا تپــش هــای قلبــم ســرودم!


بــه ایــن واژه هــا،


احتیــاجی نــدیدم . . .

[ یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, ] [ 13:0 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

خیانت...

خیانت تنها این نیست که شب را با دیگری بگذرانی ...  

خیانت میتواند دروغ دوست داشتن باشد !  

خیانت تنها این نیست که دستت را در خفا در دست دیگری  

بگذاری ...  

خیانت میتواند جاری کردن اشک بر دیدگان معصومی باشد...

 

[ یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, ] [ 12:31 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

چرا قلب تیر خورده نماد عاشقی است ؟!

چرا قلب تیر خورده نماد عاشقی است ؟!
در باور یونانیان باستان هر پدیده ای یک خدایی داشت. همه خدایان هم یک خدا یا پادشاه بزرگ داشتند که اسمش زئوس بود. یک شب به مناسبتی زئوس همه خدایان را به جشنی در معبد کوه المپ دعوت کرده بود.

دیوانگی و جنون هم خدایی داشت بنام مانیا. مانیا چون خودش خدای دیوانگی بود طبیعتا عقل درست و حسابی هم نداشت بود.. !

خدایان از هر دری سخنی می‌گفتند تا اینکه نوبت به آفریدیته رسید که خدای عشق بود. حرف‌های خدای عشق به مذاق خدای جنون خوش نیامد و این دیوانه عالم ناگهان تیری را در کمانش گذاشت و از آنسوی مجلس به سمت خدای عشق پرتاب کرد. تیر خدای جنون به چشم خدای عشق خورد و عشق را کور کرد.

هیاهویی در مجلس در گرفت و خدایان خواستار مجازات خدای جنون شدند. زئوس خدای خدایان مدتی اندیشه کرد و بعد به عنوان مجازات این عمل، دستور داد که چون خدای دیوانگی چشم خدای عشق را کور کرده است، پس خودش هم باید تا ابد عصا کش خدای عشق شود. از آن زمان به بعد عشق هر کجا می‌خواهد برود جنون دستش را می‌گیرد و راهنمایی‌اش می‌کند.

به همین دلیل است که می‌گویند عشق کور است و عاشق دیوانه و مجنون می‌شود. پس تیر و قلب و نقش این دل تیر خورده ای که می‌بینید ریشه در اسطوره های یونان باستان دارد.

بعدها رومیان باستان آیین و اسطوره های یونانیان را پذیرفتند و تنها نام خدایانشان را عوض کردند. در افسانه‌های روم باستان زئوس را ژوپیتر، خدای جنون را ارا و خدای عشق را ونوس می‌نامیدند.

در نتیجه به باور آنها ارای دیوانه چشم ونوس زیبا را کور کرد.

[ شنبه 8 بهمن 1390برچسب:, ] [ 19:20 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

اینجا

اینجا آسمان صاف تا قسمتی رومانتیک، همراه با غبار دوستی است

توده ای سلام به سمت شما در حرکت است

و احتمال ریزش بوسه دور از انتظار نیست !

[ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, ] [ 16:23 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

دوستت دارم


 

دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌

 

 

 

         دوستت‌دارم‌

[ پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:, ] [ 15:52 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

دختر توی آیینه

                                                     

چشم هایش سرد و سرگردان بود. طوری به صورتم نگاه می کرد انگار دنبال چیزی می گشت.

می گشت و پیدا نمی کرد.

دختر توی آیینه هم با من غریبه بود. مثل همه، مثل تو! 

[ پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:, ] [ 14:19 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

ببین چقدر عاشق بودی

برگردو یه نگاه به پشت سرت کن ،ببین چقدر عاشق بودی......

نمیدونم شاید هم دیوونه بودی....

حالا اون همه احساس کجاست؟

چرا هیچی ازش باقی نمونده؟

چرا اینقدر همه چیز سرد شده؟

چرا اون که میگفت دوستت داره الان دیگه حتی حوصله نگاه کردن به تو رو هم نداره...

میخوای چی بهش بگی الان ؟میخوای چه دعایی براش بکنی؟

میدونم چقدر دلت برای اون همه احساسی که بیخودی خرجش کردی میسوزه.

وقتی یاد اون همه دلتنگیهایی که بخاطر اون داشتی می افتی میدونم چه حسی بهت دست میده .

پشیمون شدی از کارت؟خب میدونم تو روزهای عاشقی هیچکس حال واقعی خودشو نمیفهمه.

تو هم عاشق بودی .مثل خیلی های دیگه...

وهمه مثل تو ،بعد از چند سال میفهمن همه چیز اشتباه بود...

بارهاست که دارم به خودم میگم اشتباه بود ،اشتباه بود،اشتباه بود...

اما مگه چیزی هم عوض میشه؟

فقط تنها چیزی که از اینهمه باقی میمونه برات حس پشیمونیه.

پشیمون از اینکه احساساتت رو درگیر کردی از اینکه فرصتها رو از دست دادی،برای پوچ ترین چیزها.

و باز هم در آخرتو هستی که مقصر شناخته میشی،تو کوتاهی کردی در همه موارد.

اینا میشه اتهام عشقی تو که نتونستی از عهدش بربیای و تو دیگه اونو خسته کردی.

اینجور میشه که دیگه حوصلتو نداره .حوصله شنیدن حرفاتو نداره چون فکر میکنه تو

فقط داری غر میزنی فقط داری شکایت میکنی .

اون هم دیگه فکر میکنه آره ،مثل اینکه اشتباه کرده بوده توی انتخاب تو.

اما چیزی براش مهم نیست.مثل تو نمیشینه فکر کنه.مثل تو خودشو درگیر نمیکنه.

تو دلت میسوزه برای احساساتت اما اون چیزی رو از دست نداده .

تو دلتنگشون میشی اما همه احساس اون مال همون لحظه بوده .

حالا اون اینو حق مسلم خودش میدونه که باید بره دنبال زندگیش و تو مثل یه مزاحمی براش

که باید هرچه زودتر از زندگیش بری بیرون تا از این حقیرتر نشدی.

[ پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:, ] [ 14:11 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

دعا

دعا می کنم که هیچگاه چشمهای زیبای تو را

در انحصار قطره های اشک نبینم

و تو برایم دعا کن ابر چشم هایم همیشه برای تو ببارد

دعا می کنم که لبانت را فقط در غنچه های لبخند ببینم

و تو برایم دعا کن که هر گز بی تو نخندم

دعا می کنم دستانت که وسعت آسمان و پاکی دریا و بوی بهار را دارد

همیشه از حرارت عشق گرم باشد

و تو برایم دعا کن دستهایم را هیچگاه در دستی بجز دست تو گره ندهم

من برایت دعا می کنم که گل های وجود نازنینت هیچگاه پژمرده نشوند

برای شاپرک های باغچه ی خانه ات دعا می کنم

که بال هایشان هرگز محتاج مرهم نباشند

من برای خورشید آسمان زندگیت دعا می کنم که هیچگاه غروب نکند

و بدان در آسمان زندگیم تو تنها خورشیدی

پس برایم دعا کن ، دعا کن که خورشید آسمان زندگیم هیچگاه غروب نکند

من تو را دوست دارم و تو کسی دیگر را و کسی دیگر مرا ، و ... ما همه تنهاییم

[ پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:, ] [ 14:10 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

200 جمله فوق عاشقانه

دویست جمله عاشقانه نگذار ذهنت بر قلبت حکمرانی کند ...
 عشق حقیقی مثل روح است ، افراد زیادی درباره ی آن صحبت می کنند ، ولی تعداد معدودی آن را دیده اند .
 کلید قلب ، زندگی و روح من ... همه در دستان اوست . او مالک آن است فقط باید کلید را بچرخاند و بگذارد تا با تمامی شور و عشقم او را در بر گیرم.
زندگی را بی عشق سپری کن غم بزرگی است . اما این تقریبا برابر است با غمی که زندگی را ترک کنی بدون اینکه به کسی که عاشقش هستی بگویی که دوستش دارید .
 گاهی در جستجوی چیزی هستید که نمی توانید آن را ببینید .
گاهی قلب چیزی را می بیند که چشم ها قادر به دیدن آن نیستند .

 

به ادامه مطلب بروید


ادامهـــ حرفامونـــــ
[ چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:, ] [ 14:7 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

واسه تو

 

یه روز واست می نویسم

یه روز واست می نویسم آره واسه تو تویی که گفتی تا آخرش بهم تکیه کن
واسه تو که باورت کردم واسه تو که نمی دونم چرا انقدردوستت دارم
واسه تو که من رو با دروغات شکستی
واسه تو که آسون رویاهام رو به باد دادی
واسه تو که هوای دلم رو ابری کردی
واسه تو که احساسم رو به بازی گرفتی
راستی چرا؟ هنوزم نمیدونم چرا

[ سه شنبه 27 دی 1390برچسب:, ] [ 17:7 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

مرا کم اما همیشه دوست داشته باش...

خیلی ساده...

مرا کم اما همیشه دوست داشته باش... این وزن آواز من است. عشقی که گرم وشدید است، زود می سوزد وخاموش می شود. من سرمای تو را نمی خواهم، ونه ضعف یا گستاخی ات را. عشقی که دیر بپاید شتابی ندارد، گویی که برای همه عمر، وقت دارد. مرا کم اما همیشه دوست داشته باش. این وزن آواز من است. اگر مرا بسیار دوست بداری، شاید حس تو صادقانه نباشد. کمتر دوستم بدار تا عشقت ناگهان به پایان نرسد! من به کم هم قانعم و اگر عشق تو اندک، اما صادقانه باشد. من راضی ام. دوستی پایداراز هر چیزی بالاتر است.

[ دو شنبه 26 دی 1390برچسب:, ] [ 17:44 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

در این دنیا

دیگه اشکی برام نمونده... به جز خون!

در این دنیا تک و تنها شدم من، گیاهی در دل صحرا شدم من، چو مجنونی که از مردم گریزد، شتابان در پی لیلا شدم من... چه بی ثمر می خندم، چه بی ثمر می گریم، به ناکامی چرا رسوا شدم من، چرا عاشق چرا شیدا شدم من، من آن دیر آشنا را میشناسم، من آن شیرین ادا را می شناسم، من آن زود آشنا را می شناسم، محبت بین ما کار خدا بود، از اینجا من خدا را می شناسم، خوش آن روزی، که این دنیا سر آید، قیامت با قیام محشر آید، بگیرم دامن عدل الهی، بپرسم کام عاشق کی بر آید؟؟؟



فدای مهربونی هات اگه دلم به خاطرت شکست، برو فدای خنده هات، گریه اگه راه چشام و بسته، رفتی من و با غصه ها تو بی کسی تنها گذاشتی، اما اینجا یکی عاشقونه به یاد تو نشسته، مثل پرنده ها یه روز عاشق پر زدن شدی، تو پرزدی به آسمون، من موندم و بال و پر شکسته، حالا تو تنگیه قفس، بغض بزرگی تو گلوم نشسته، فدای گرمیه صدات اگه صدام از عشقت و گرفته...

[ دو شنبه 26 دی 1390برچسب:, ] [ 17:44 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

من و ببخش!

راهی این سفر نشو....   تورو خدا!

نه نمی شه... اینجا دیگه آخرِ خط با تو بودنِ، میدونم میدونی‌، به هر کی تو این راه پیِ رده منِ بگو که رفت نمیاد...  ای یار... با من نمون،با من نمون که ما ته قصه نمیرسیم به هم ، نه نمون.... بذار تموم راه و با خیال تو تنها برم، نه نمون با من..  اگه دلت با منِه نگو بمون، نگو بدونِ من نرو... نگو با من بمون، نگو بی من راهی این سفر نشو.... منو ببخش اگه دلم تورو نبرد، تورو شکست... تورو ندید ،‌ منو ببخش! اگه دل من از تو ساده برید...  نه بخند! منو شریک بغض بی هوای هر شبت نکن....  باز بخند!  سکوتم و تمام شب پر از هوای تازه کن،‌ بغض نکن ،‌ ای عشق... باید برم، حس می کنم از حال جاده ها که وقت رفتنِ... تو دلم تموم جاده ها شبیه از تو دل بریدنِ.... نه نیا با من!

[ دو شنبه 26 دی 1390برچسب:, ] [ 17:24 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

آزادی

صبح آزادی

نمی دونم چرا هنوز، یاد تو می افتم              که با هر قطره ی اشکت، منم مثل تو آشفته ام
نمی دونم چرا منم مثل تو بی تابم                   شبایی که تو بیداری، به یاد تو نمی خوابم
اون قدر گفتن که آزادی                                  به مرگ ساده تن دادی
شاید از جرم دیروز                                      که به این روز افتادی
منم هم رنگ تو می شم                               سراغ عشق و می گیرم
که با هر قطره ی خونت                                 منم مثل تو می میرم

 

پای حرف تو می مونم                                  که امید و به من دادی
منم همراه تو می شم                                  به عشق صبح آزادی
سکوت و  میشکنی اینبار                              بفهمن که هنوز هستی
با فریادت نشون می دی                               که از هیچی نمی ترسی
داره آروم جون می ده                                    مردی که مرگ و فهمیده
نمی دونم چرا اما                                         آزادی بوی خون می ده!

[ دو شنبه 26 دی 1390برچسب:, ] [ 19:30 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

لحظه هارا با تو بودن

 

 

لحظه ها را با تو بودن...

لحظه هارا با تو بودن

لحظه ها را با تو بودن، در نگاه تو شکفتن، حس عشق و در تو دیدن، مثل رویای تو خوابه، با تو رفتن با تو موندن، مثل قصه تورو خوندن، تا همیشه تورو خواستن، مثل تشنگیه آبه، اگه چشمات من و می خواست، تو نگاه تو می مردم، اگه دستات مال من بود، جون به دستات می سپردم، اگه اسمم و می خوندی، دیگه از یاد نمی بردم، اگه با من تو می موندی، همه دنیا رو می بردم...     بی تو اما سر سپردن، بی تو و عشق تو بودنف تو غبار جاده موندن، بی تو خوب من محاله، بی تو حتی زنده بودن، بی هدف نفس کشیدن، تا ابد تورو ندیدن، واسه من رنج و عذابه. تویه آسمون عشقم، غیر تو پرنده ای نیست، روی خاموشی لب هام، جز تو اسم دیگه ای نیست، توی قلب من عزیزم، هیچ کسی جایی نداره، دل عاشقم به جز تو، هیچ کسی رو دوست نداره...!

[ دو شنبه 26 دی 1390برچسب:, ] [ 18:30 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

جاده زندگی

                       کمی آرام تر قدم بر دار

تو هم می دانی چقدر از ثانیه های عمر کوتاهی که بلند به نظر می آید گذشته است؟  و ما هنوز هم یاد نگرفته ایم که باید به زندگی مانند یک جاده نگریست! جاده ای که در آن صحنه هایی را خواهی دید، با کسانی آشنا خواهی شد، و مشکلاتی را تجربه خواهی کرد که یا دلت را می آزارند و یا تو به وجودشان عشق خواهی ورزید، و دوستشان خواهی داشت. اما این را هم بدام که ویژگی جاده این است که همیشه به میل تو پیش نخواهد رفت. به میل ما انسان ها!  نمی دانم... 

 

   نمی دانم چه زمان یاد خواهم گرفت که در این مسیر نه به کسی دل ببندم که روزی شاهد جدایی اش از خویش باشم و نه از کسی آزرده خاطر شوم که روزی پشیمان بد رفتاری های گذشته ام نشوم. کاش می شد روزی هشیار شوم و بدانم که این جاده فقط محل گذر است و نه توقف. می خواهم همیشه این جمله را به یاد بسپارم که "چون می گذرد غمی نیست!" و هنگام عبور از پیچ ها و سراشیبی های جاده با خود زمزمه اش کنم.

[ دو شنبه 26 دی 1390برچسب:, ] [ 18:0 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

سهراب...

                 

                   سهراب گفتي:چشمها را بايد شست......شستم ولي !.........
                     گفتي: جور ديگر بايد ديد.......ديدم ولي !..............
                       گفتي زير باران بايد رفت........رفتم ولي !..........
         او نه چشمهاي خيس و شسته ام را..نه نگاه ديگرم را...هيچ کدام را نديد !!!!
                            فقط در زير باران با طعنه اي خنديد و گفت:
                                    " ديوانه باران نديده !! "

[ دو شنبه 26 دی 1390برچسب:, ] [ 15:19 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

پنجره ای نشانم دهید

پنجره ای ای نشانم دهيد تا من برای هميشه نگاه منتظر پشت آن باشم.


پنجره ای نشانم دهيد.


من خانه ای دارم با چهار ضلع بلند آجری


روشنايی خورشيد را از ياد برده ام


آسمان پر ستاره را نيز.


پنجره ای نشانم دهيد.


پنجره ای كه پرواز گنجشكان را از پشت آن تماشا كنم


و خوشبختی مردمان را و گذر فصلها را.


در كوچه ما خانه ها را بی پنجره می سازند

 

[ دو شنبه 26 دی 1390برچسب:, ] [ 15:13 ] [ M!$s AngeL ] [ ]

زیباترین...

زیباترین تصویری که در زندگیم دیدم نگاه عاشقانه و معصومانه تو بود...
زیباترین سخنی که شنیدم سکوت دوست داشتنی تو بود...

زیباترین احساساتم بیان دوست داشتنت بود.....
زیباترین انتظار زندگی ام حسرت دیدار تو بود....
زیباترین لحظه زندگیم لحظه با تو بودن بود...
زیباترین هدیه عمرم محبت تو بود...
[ دو شنبه 26 دی 1390برچسب:, ] [ 15:11 ] [ M!$s AngeL ] [ ]